روی هم رفته جمعاً، کلاً، از هر لحاظ ادامه... جمعاً، کلاً، از هر لحاظ تصویر روی هم رفته فرهنگ فارسی عمید
روی هم رفته (یِ هََ رَ تَ / تِ) من حیث المجموع. کلاً. (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت مؤلف) ادامه... من حیث المجموع. کلاً. (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
روی هم رفته در کل، در مجموع، کلا ادامه... در کل، در مجموع، کلا تصویر روی هم رفته فرهنگ واژه فارسی سره